تاریخ به روز رسانی: ۲ هفته قبل، توسط هیئت تحریریه سایت
۷ احساس پایه انسان
“احساسات یک فرآیند است، نوع خاصی از ارزیابی خودکار رفتارها تحت تأثیر گذشته تکاملی و شخصی ، که در آن احساس میکنیم یک چیز مهم برای رفاه ما در حال رخ دادن است . مجموعهای از تغییرات روانشناختی و عاطفی که شروع به مقابله با موقعیت میکنند” (PAUL EKMAN، PHD)
احساسات ما را آماده میکنند تا با رویدادهای مهم بدون فکر کردن به آنها برخورد کنیم. این پاسخهای احساسی یک اتفاق ناخواسته هستند، به این معنی که ما تصمیم نمیگیریم ، بلکه به طور خودکار اتفاق میافتند. از بین تمام احساسات انسانی که تجربه میکنیم، هفت احساس پایه وجود دارد که همه ما آنها را احساس میکنیم، فراتر از تفاوت های زبانی، منطقه ای، فرهنگی و قومی.
هر یک از این احساسات پایه سیگنال ها، فیزیولوژیها و جدول زمانی مشخصی دارد. مدت زمان شروع و کاهش آنها متفاوت است، اما معمولاً بیش از یک ساعت دوام نمیآورند. اگر یک هیجان برای مدت طولانی بدون وقفه ادامه یابد، به احتمال زیاد آن احساس را میتوان به عنوان یک خلق و خو یا اختلال طبقه بندی کرد.
در حالی که نظرات متفاوتی در بین کارشناسان وجود دارد، اکثر دانشمندان بر این توافق هستند که حداقل پنج احساس اصلی وجود دارد . تحقیقات دکتر اکمن قویترین شواهد را تا به امروز در مورد ۷ احساس پایه انسان نشان میدهد. در این مقاله از سایت کامیارشو بهبررسی این موضوع می پردازیم.
کدام احساسات پایه هستند؟
تصاویر زیر هفت احساس پایه را به طور جداگانه به تصویر میکشند، اما هیچ احساسی به عنوان یک حالت عاطفی یا روانی به شکل مفرد وجود ندارد. احساسات مجموعه ای از حالات عاطفی مرتبط هستند که تغییراتی در یک موضوع مشترک دارند.
چه چیزی ما را احساساتی میکند؟
احساسات در پاسخ به نوعی محرک (واقعی، خیالی) رخ میدهند مانند:
- یک رویداد فیزیکی
- یک تعامل اجتماعی
- به یاد آوردن یا تصور یک رویداد
- صحبت کردن، فکر کردن، یا بازنمایی فیزیکی یک تجربه عاطفی گذشته
با این حال، آنچه در واقع ما را احساساتی میکند، بر اساس تکامل مشترک، تأثیرات فرهنگی و تجربیات شخصی منحصر به فرد، در افراد مختلف متفاوت است. بنابراین، حتی اگر نمیتوانیم احساسات خود را انتخاب کنیم، میتوانیم راههایی را از طریق آگاهی عاطفی برای پاسخ به احساسات، انتخاب کنیم.
آگاهی عاطفی چیست؟
برای اینکه بتوانیم کنترل بهتری در مورد واکنش های عاطفی خود داشته باشیم، ابتدا باید نسبت به رفتارهای هیجانی، تجربیات و محرک هایی که با آنها مواجه هستیم، آگاهی ایجاد کنیم. این فرآیند به ما امکان میدهد بینشی در آگاهی پیدا کنیم تا به شکلگیری واکنشهای احساسیمان به روشهای متفکرانهتر و سازندهتر کمک کند.
چگونه آگاهی عاطفی را تمرین کنیم؟
ما احساساتی را که تجربه میکنیم انتخاب نمیکنیم. با این حال، واکنش های احساسی ، تجربه ما از جهان را شکل میدهد. برای اینکه پاسخهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم، ابتدا باید نسبت به تجربیات عاطفی خود آگاهتر و آشناتر شویم.
دکتر اکمن، یکی از متخصصان برجسته جهان در زمینه احساسات، زندگی خود را وقف تحقیق در مورد احساسات و توسعه ابزارهایی برای کمک به درک بهتر زندگی عاطفی خود و دیگران کرده است.
چارلز داروین در کتاب خود در سال ۱۸۷۲ با عنوان بیان احساسات در انسان و حیوانات پیشنهاد کرد که حالات چهره ای که ما برای انتقال احساسات استفاده میکنیم، جهانی هستند و تحت تأثیر تفاوت های فرهنگی نیستند.
این نظریه بعدها توسط دکتر پل اکمن (دانشمند و روانشناس معروف در زمینه زبان بدن و تحلیل حالتهای چهره) ادامه و بیان عاطفی ثابتی را در بین فرهنگها پیدا کرد. این یافتهها اساس نظریه (۷ احساس پایه انسان) را تشکیل میدهند، مفهومیکه توسط پل اکمن معرفی شده و بحثهایی را برانگیخته است اما درک ما را از روانشناسی عمیقتر کرده است.
درک احساسات پایه: غم، انزجار، شادی، خشم، تعجب، ترس
تئوری احساسات پایه بیان میکند که برخی از احساسات به روش های مشابهی توسط مردم در همه فرهنگها در سراسر جهان تجربه و بیان میشوند. این مفهوم که ریشه در تحقیقات چارلز داروین دارد و بعدها توسط دکتر پل اکمن گسترش یافت، شش احساس اصلی را شناسایی میکند: شادی، غم، ترس، انزجار، خشم و تعجب.
اعتقاد بر این است که این احساسات ذاتی هستند و هر کدام حالت چهره منحصر به فردی دارند که توسط افراد با پیشینه های فرهنگی مختلف قابل تشخیص است. این تئوری بیان میکند که این پاسخهای احساسی به عنوان ابزاری برای ارتباط و بقا تکامل یافتهاند و انسان را قادر میسازد تا به سرعت احساسات خود را منتقل کند و به محیط و تعاملات اجتماعی واکنش نشان دهد.
علیرغم بحثها و تحقیقات ، مفهوم عواطف جهانی همچنان عنصری اساسی در درک روانشناسی است و بر مشترکات انسان در نحوه تجربه و بیان احساسات در گونههای انسانی تأکید میکند.
عبارات فطری: کشف شواهد
اکمن و سایر روانشناسان برجسته برای اثبات بیشتر اینکه احساسات ذاتی هستند، نه اکتسابی، در مورد حالات چهره افرادی که نابینا به دنیا آمده بودند و همچنین نوزادان تازه متولد شده ای که نمیتوانستند احساسات خود را با کلمات یا زبان بیان کنند، تحقیق کردند.
این تحقیق نشان داد که نوزادان و نابینایان مادرزادی به احساسات، مشابه سایر نقاط جهان واکنش نشان میدهند. تحقیقات بر روی پستانداران و حالات صورت آنها نشان داده است که انسانها و پستانداران به طور مشابه واکنش نشان میدهند، این نشان میدهد که احساسات تحت تأثیر ارزیابی خودکار هستند و ممکن است آگاهانه نباشند. این شواهد ممکن است قانعکنندهترین شواهد در استدلال احساسات پایه باشند.
برخی از محققان به احساسات پایه اعتقاد دارند اما نظریه های خود را ارائه میدهند. برای مثال، برخی بر این باورند که ممکن است احساسات و عواطفی بیشتر از شش مورد اصلی پل اکمن وجود داشته باشد ، از جمله سرگرمی، خجالت، کسالت، سردرگمی، شرم، غرور، و همدردی.
۷ احساس پایه انسان و حالات چهره مربوط به آنها چیست؟
شادی
شاید احساس خوشبختی کنیم، اما چگونه شادی را با چهره ابراز میکنیم؟ طبق تحقیقات، نشانه های اساسی شادی شامل بالا بردن گوشه های دهان و سفت کردن ماهیچه های پلک است. حالت صورت ما ممکن است منجر به یک لبخند بزرگ شود که روی چشمان ما تأثیر بگذارد. ممکن است در هنگام خوشحالی نیز بخندیم.
غم و اندوه
وقتی چیزی را تجربه میکنیم که از نظر عاطفی به ما آسیب میزند، با احساس غم و اندوه به آن پاسخ میدهیم. غم و اندوه اغلب با پایین آوردن گوشه های دهان به صورت اخم، پایین آوردن پلکها و بالا بردن گوشه داخلی ابروها در حالی که گوشه های بیرونی به سمت پایین باقی میمانند، بیان میشود. اشک چشم نیز ممکن است همراه با غم باشد.
خشم
خشم یکی دیگر از احساسات پایه است. بسیاری از روانشناسان بر این باورند که خشم یک حالت ثانویه است، به این معنی که ممکن است پس از پنهان کردن برخی احساسات مانند غم و اندوه یا ترس به وجود بیاید. واکنش خشم در لب های سفت شده، چشم های برآمده و ابروهای پایین تر که به سمت شکاف بین ابروها متمرکز شده اند، ظاهر میشود.
سورپرایز
غافلگیری به عنوان یک احساس اصلی ممکن است بیشتر با شوک مرتبط باشد تا غافلگیری خوشایند یا شاد. سورپرایز احساسی است که ما معمولاً پس از اخبار تغییر دهنده در زندگی تجربه میکنیم. وقتی کسی تعجب میکند، چشمهایش گشاد میشوند، ابروهایش ممکن است قوس پیدا کنند و فکهایش اندکی افت کند و دهان شکل دایرهای شکل بگیرد.
ترس
وقتی کسی میترسد، چشمانش گشاد میشود و ابروهایش بلند میشوند. ترس در ناحیه دهان به صورت کشیده شدن لبها به صورت افقی در سراسر صورت ظاهر شود. ترس اغلب با علائم فیزیکی مانند تعریق و تپش قلب همراه است. وقتی ترس طولانی یا شدید است، ممکن است به دلیل یک اختلال اضطرابی یا سایر شرایط سلامت روان باشد.
انزجار
انزجار احساسی است که ممکن است هنگام برخورد با چیزی توهین آمیز یا ناخوشایند تجربه کنیم. به عنوان مثال، اگر چیزی را بو کنید که برایتان خوشایند نباشد، واکنش شما انزجار است. ما معمولاً چگونه انزجار خود را نشان میدهیم؟ هنگامیکه لب بالایی خود را بالا میآوریم، پل بینی خود را چروک میکنیم، گونهها را بالا میآوریم و ابروهایمان را کمیقوس میدهیم.
تحقیر (هنوز مورد بحث است)
علاوه بر شش احساس اساسی، برخی تحقیقات نشان میدهد که تحقیر نیز یک احساس پایه است که به انسان به جای شش احساس، هفت احساس میدهد. با این حال، بسیاری هنوز با این مفهوم مخالفند و تحقیر را به عنوان یک احساس پیچیده متشکل از انزجار و خشم توصیف میکنند که به طور مداوم در یک دوره طولانی حفظ میشود.
وقتی یک طرف لبهایمان را بالا میبریم و پیشانیمان را در هم میکشیم، ممکن است تحقیر در چهرهمان ظاهر شود – بقیه قسمتهای صورت در این حالت نسبتاً خنثی میماند. هنگام ابراز تحقیر نسبت به کسی یا چیزی، سر به سمت عقب متمایل میشود.
فراتر از احساسات اساسی: سایر حالات و احساسات پایه ممکن
با گذشت زمان، اکمن شروع به تشخیص احساسات بیشتری کرد که به نظر میرسید در چهره همه انسانها ظاهر میشود. برخی از این احساسات شامل خجالت، گناه و غرور است. پس چرا او آنها را در لیست احساسات پایه قرار نداده است؟ زیرا این احساسات ترکیبی پیچیده از احساسات پایه موجود در نظر گرفته میشوند تا خود یک احساس.
همراه با این احساسات پیچیده که توسط اکمن شناسایی شده است، او عبارات ریزی را شناسایی کرد ، که آنها را به “حالات چهره ای که در ۱/۲۵ ثانیه رخ میدهد” عنوان میکند. این عبارات واکنشهای غیرارادی هستند که ما بدون قصد ایجاد میکنیم، حتی زمانی که کسی سعی میکند احساسات واقعی خود را پنهان کند.
به چالش کشیدن نظریه احساسات پایه
کسانی که علیه نظریه احساسات پایه پل اکمن تحقیق میکنند به چند مشکل در تحقیقات او اشاره کرده اند. یکی از خطاها این است که اکمن عکس هایی را به شرکت کنندگان در مطالعه داده بود که قرار بود با احساساتی که برای آنها توضیح داده مطابقت داشته باشند. افراد مخالف این نظریه میگویند که این آزمایش مغرضانه بود زیرا به شرکت کنندگان اجازه نمیداد به نتیجه گیری خودشان برسند یا تفاوت هایی را در مورد احساسات و حالات چهره بیان کنند.
به همین دلیل دکتر لیزا فلدمن بارت و ماریا گندرون تصمیم گرفتند تا جزئیات و دانش بیشتری در مورد احساسات پایه جمع آوری کنند. آنها از دو گروه از شرکت کنندگان از ایالات متحده و روستاهای دورافتاده در نامیبیا خواستند تا عکسها را در دسته های احساسی دسته بندی کنند. برخلاف اکمن، دکتر لیزا فلدمن بارت و ماریا گندرون هیچ تصویری به عنوان مرجع به شرکت کنندگان ندادند.
آنها تنوع بسیار بیشتری در بین گروهها پیدا کردند. شرکت کنندگان آمریکایی تمایل داشتند تصاویر را در دسته احساسی مورد انتظار قرار دهند. با این حال، شرکتکنندگان نامیبیا، شناخت یکسانی از شش احساس پایه و مشخصه های چهره نشان ندادند. این مطالعه به این نتیجه رسید که حالات چهره جهانی نیست اما میتواند تحت تأثیر محیط فرهنگی، تربیت و انتظارات باشد.
در نتیجه این مطالعه، احساسات تا زمانی که نتوانند به گونه ای برای ما توضیح داده شوند، احساسات نیستند. او احساسات را به عنوان فرآیند پیچیده ای از پاسخ به محرکها توصیف میکند که از فردی به فرد دیگر بسته به احساس و درک واقعیت خود متفاوت است. او همچنین بیان میکند که احساسات از نظر فنی فقط معنایی دارند که ما به آنها داده ایم و فرآیندهای پیچیده ای در پشت صحنه این احساسات اتفاق میافتد.
نتیجه گیری
علاوه بر نظریه پل اکمن ممکن است چیزهای بیشتری برای یادگیری احساسات انسان وجود داشته باشد. برای مثال، گاهی کنار آمدن با احساسات میتواند چالش برانگیز باشد و بر سلامت روان و رفتار تأثیر بگذارد.
اغلب در مورد احساساتی مانند شرم، غرور، حسادت و گناه از ما سوال میشود. این احساسات نیز عواطف مهمیهستند، اما هنوز زیر مجموعه ای از احساسات پایه در نظر گرفته نمیشوند. به عنوان مثال، هیچ مدرک علمیوجود ندارد که نشان دهد حالت شرم در صورت وجود دارد. تحقیقات دو دهه اخیر درک ما را از حالات چهره، احساسات و رفتار غیرکلامیبیشتر کرده است.