تاریخ به روز رسانی: ۲ هفته قبل، توسط هیئت تحریریه سایت
حتی قبل از زیگموند فروید و جنبش روانکاوی، روانشناسان در نقشه بدنی احساسات به این نتیجه رسیدهاند که مفهوم بدن و ذهن در روانشناسی بسیار مهم است. دلیل این امر این است که شرایط فیزیکی انسان بر سلامت روان و بالعکس شرایط روانی بر سلامت جسمانی تأثیر میگذارد. برخلاف آرزوها یا رویاها، افکار و احساسات ما فقط در ذهن وجود ندارند. احساسات، واقعی و فیزیکی هستند.
به عنوان مثال بازیگران روی صحنه یا افرادی که در اولین قرار ملاقات خود هستند، با نوعی “دلشوره” در معده مواجه میشوند. بدن، سلامت فیزیکی و توانایی شما برای عملکردی که پیش رو دارید را حفظ میکند. حتی اقدامات کوچک مانند راه رفتن و حرکات ظریف انگشت به بدن سالم بستگی دارد.
اما ذهن، روح و انگیزه شما برای عملکرد را در خود جای میدهد. شواهدی مبنی بر این وجود دارد که سلامت روانی و جسمی با یکدیگر مرتبط هستند و مطالعات مهمی در مورد ادغام ذهن و بدن در روانشناسی وجود دارد (تیلور، گوهلر، گالپر، اینس، بورگینیون، ۲۰۱۰). در این مقاله از سایت کامیارشو به بررسی این مطلب می پردازیم.
تعریف یکپارچگی بدن و ذهن در نقشه بدنی احساسات
رویکردهای مختلفی برای درک ادغام ذهن و بدن وجود دارد. برخی از محققان بر این باورند که ادغام بدن و ذهن در زمینه پزشکی بسیار مهم است، زیرا بیماران شکاف آشکاری بین بدن و ذهن خود احساس نمیکنند. بنابراین، پزشکان نباید تشخیصهایی بدهند که ذهن را از بدن جدا میکند (دیویدسن و همکاران، ۲۰۱۶).
از لحاظ پزشکی،ادغام ذهن و بدن بیشتر به درمان سطحی بیماران و اجتناب از درمان علائم، بدون در نظر گرفتن راهحلهای جامع مربوط میشود.
«در پزشکی، ذهن و بدن مجزا دیده نمیشوند، بلکه بهعنوان یک واحد عملکننده هستند. ذهن و احساسات به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر بدن تلقی میشوند، زیرا بدن نیز به نوبه خود بر ذهن و احساسات تأثیر میگذارد.
جدای از رویکردهای پزشکی، مدلهای مبتنی بر نورولوژیک از یکپارچگی ذهن و بدن نیز وجود دارد. به عنوان مثال، تیلور و همکاران. (۲۰۱۰) برخی از مدلها روانفیزیولوژیکی را مورد بحث قرار میدهند که در آن نورونها و عضلات خاصی بر حالات روانی مانند استرس تأثیر میگذارند.
مدلهای مطالعاتی مختلف همگی یک اثر دوطرفه را نشان میدهند که توسط عوامل بالا به پایین و پایین به بالا هدایت میشوند.
در این مورد، مکانیسمهای بالا به پایین به عنوان مکانیسمهایی تعریف میشوند که در فرآیندهای ذهنی در قشر مغز آغاز میشوند و مکانیسمهای پایین به بالا آنهایی هستند که با گیرندههای حسی شروع میشوند.
ترسیم احساسات : تحقیق در مورد حضور فیزیکی احساسات
یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ انجام شد که در آن قسمتهایی از بدن که درآن احساسات متفاوتی تجربه میشود مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق اولین نقشه از پیوند بین احساسات و بدن را نشان میدهد.
در این مطالعه، تیمیاز محققان فنلاندی احساسات متفاوتی را به ۷۰۱ شرکتکننده القا کردند و سپس از آنها خواستند تا تصویر یک بدن را رنگآمیزی کنند (Nummenmaa، Glerean، Hari و Hietanen، ۲۰۱۴).
شرکت کنندگان در این مطالعه هم از کشورهای اروپای غربی (فنلاند و سوئد) و هم از کشورهای آسیای شرقی (تایوان) بودند. علیرغم تفاوتهای فرهنگی، محققان شباهتهای قابلتوجهی در نحوه واکنش شرکتکنندگان پیدا کردند.
احساسات اولیه با فعالیت بالا در ناحیه بالای قفسه سینه مرتبط بودند که مربوط به تغییر در تنفس و ضربان قلب بود. فعالیت در ناحیه سر در تمام احساسات مشترک بود، که منعکس کننده تغییرات فیزیولوژیکی در صورت و ذهن است که با رویدادهای عاطفی ایجاد میشود.
تصویر زیر نقشه بدنی احساسات برای شش احساس اصلی را نشان میدهد. رنگ زرد و بعد از آن قرمز به ترتیب نشان دهنده بالاترین سطح فعالیت هستند. مشکی خنثی است، در حالی که آبی و آبی روشن به ترتیب نشان دهنده فعالیت کم و بسیار کم هستند.
در تصویر زیر شش احساس پیچیده تر به ترسیم درآمده است:
تاثیر فیزیکی احساسات مثبت و منفی
هر احساسی که ما تجربه میکنیم بازنمایی متفاوتی در بدن دارد. در ادامه این احساسات اصلی و پاسخهای فیزیکی آنها را باز میکنیم:
۱. خوشبختی
شادی تنها احساسی است که تمام بدن را پر از فعالیت میکند. این حس نشان دهنده احساس آمادگی جسمانی است که همراه با حالت شادی و افزایش ارتباط بین بدن و مغز مرتبط است. ما معمولاً زمانی که خوشحال هستیم احساس امنیت میکنیم، بنابراین در این حالت، میتوانیم تمام توجه خود را صرف تجربه بخشی از دنیای سرشار از لذت اطرافمان کنیم.
۲. عشق
عشق یکی دیگر از احساسات برجسته است که بدن را پر از فعالیت میکند و درست در فاصله کمیاز پاها میایستد. عشق اغلب با میل جنسی در هم آمیخته است، بنابراین به طور شگفت انگیزی احساس را دراندامهای تناسلی فعال میکند.
۳. غرور
این احساس با شدت زیادی در نواحی سر و قفسه سینه قرار میگیرد. این الگو اغلب با تمرکز بر خود ، به سمت داخل و دور از اندامها قرار میگیرد.
۴. عصبانیت
خشم به تنهایی به عنوان یک احساس منفی با شدیدترین فعالیت، به ویژه در سر، سینه و دستها قرار میگیرد. بدن خشمگین با تمرکز روی قسمتهایی از بدن که عملگرا هستند، خود را برای درگیری آماده میکند.
وقتی احساس عصبانیت میکنیم، تمایل شدید به ضربه زدن به چیزی را حس میکنیم. این موضوع با تصویر نقشه بدنی احساسات که در آن احساس به دستان سرازیر میشود، همخوانی دارد.
۵. ترس
ترس الگوی مشابه عصبانیت ولی بسیار کمتر از آن را دارد، زیرا بدن برای جنگ یا گریز آماده میشود، و لزوماً به دنبال درگیری آشکار نیست.
از نظر تکاملی، ترس نیاز به فکر فوری دارد: آیا تصمیم دارم فرار کنم یا تا سر حد مرگ بجنگم؟ به تعبیر امروزی، آیا احساس میکنم که میتوانم ایستادگی کنم یا باید فرار کنم؟ بنابراین، منطقی است که ما ترس را با هجوم احساس به سر ببنیم.
۶. انزجار
انزجار، منابع بدن را به درون هسته بدن هدایت میکند. این حس باعث میشود بدن برای دفع آماده شود، از این رو تمرکز روی دستگاه گوارش است.
۷. شرم و تحقیر
اگرچه شرم و تحقیر الگوهای مشابهی دارند، اما تحقیر باعث تحریک فعالیت کمتری در قفسه سینه میشود. به این دلیل که کانون تحقیر خارج از خود و قضاوت دیگران است. از سوی دیگر، شرم دال بر احساس شکست شخصی و قضاوت در مورد خودتان است.
۸. اضطراب
اضطراب نوعی استرس طولانی مدت با درجه پایین است. قفسه سینه را به شدت فعال میکند و میتواند منجر به احساس عذاب یا ترس شود، همانطور که در حملات پنیک تجربه میشود. افرادی که حملات پنیک را تجربه میکنند، اغلب احساس سفتی و درد در قفسه سینه و ناتوانی در تفکر و یک ترس شدید لحظهای را تجربه میکنند.
این احساسات مربوط به فشاری است که قلب و ریهها در هنگام تقلا برای رساندن اکسیژن به بدن تحت شرایط ترس طولانی احساس میکنند.
۹. افسردگی
این حس قابل توجه ترین تصویری است که از احساسات منفی ما به دست آمده است. هیچ گونه فعالیتی را در هیچ قسمتی از بدن تحریک نمیکند و فعالیتاندامها را کاهش میدهد.در حالت افسردگی، ارتباط با خود و دنیای بیرون دشوار است.
چگونه میتوانیم این یکپارچگی ذهن و بدن را توضیح دهیم؟
از آنجا که احساسات به صورت فیزیکی در بدن ظاهر میشوند، این احساسات فیزیکی هستند که یک حس را ایجاد میکنند. عصب شناس مولکولی Lauri Nummenmaa میگوید:
«احساسات نه تنها حالات ذهنی، بلکه حالات بدنی ما را نیز تنظیم میکنند. به این ترتیب ما را برای واکنش سریع به خطرات و فرصتها آماده میکنند .
به عنوان مثال، گرمای پتویی که در یک روز سرد دور شانههای شما پیچیده شده است، از احساس فیزیکی گرما به احساس شادی و امنیت تبدیل میشود.
ارتباط بین ذهن و بدن چیزی است که به طور غریزی احساس میکنیم، اما چقدر به احساسات بدنی خود در هر لحظه توجه میکنیم؟
برای درک زندگی عاطفی خود و افراد اطرافمان، به آگاهی عمیق تری نیاز داریم که از طریق تمرین ذهن و توسعه هوش بدنی به دست میآید.
هوش بدنی یک روش روانشناختی است که اهمیت تشخیص احساسات بدن را به عنوان راهی برای بهبود سلامتی افزایش میدهد. اولین قدم این است که نشانهها و احساسات درونی که بدن به شما میگوید، بشناسید.
ورودیها و بیرونیهای هوش بدنی
انسان، آنچه را که برای زنده ماندن و کنار آمدن با عوامل استرس زا به آن نیاز دارد، با خود در میان میگذارد، فقط باید به آن گوش کنیم .
هنگامیکه با احساسات دشوار مواجه میشویم، راههایی مانند خود درمانی یا تمرین انکار، روشهای مکرری است که از طریق آن با این احساسات نامطلوب کنار میآییم.
یک مکانیسم مقابله ناسازگار میتواند برای سلامتی مضر باشد. هوش بدن ابزارهایی را برای تقویت پیوند ذهن و بدن ارائه میدهد.هوش بدنی نمیتواند بیماری را از بین ببرد، اما میتواند شما را با آنچه بدنتان احساس میکند هماهنگ کند. این روش میتواند علائم خاصی از استرس مانند درد قفسه سینه، سردرد، تغییر ضربان قلب و غیره را کاهش دهد.
چگونه بر هوش بدنی مسلط شویم
در ادامه لیستی جامع از تکنیکهایی که به ایجاد هوش بدنی، تنظیم توجه و افزایش آگاهی بدن برای سلامت جسمیو روانی بیشتر کمک میکند ، آورده شده است:
ذهن آگاهی
ذهن آگاهی ابزاری قدرتمند در درمان اختلالات سلامت روان، استرس، سرطان و بیماریهای قلبی عروقی است.
افرادی که مستعد افسردگی، اضطراب و استرس هستند، اغلب درگیر فکر کردن و نشخوار فکری میشوند. آنها همچنین با جدا شدن از افکار و نگرانیهای خود دست و پنجه نرم میکنند که میتواند فرد را به فرسودگی بکشاند.
ذهن آگاهی برای افرادی که در حال مبارزه با این عوامل هستند حیاتی است، و به عنوان راهی برای هدایت توجه به تجربه فعلی در نظر گرفته میشود.
فازکاس، لایتنر و پیرینگر (۲۰۱۰) اهمیت تشخیص دقیق احساسات را به عنوان راهی برای تمرین خودتنظیمیمؤثر ذکر میکنند.
نشانههای داخلی یک راه بسیار در دسترس برای توسعه هوش بدن است. به عنوان مثال، تشخیص اینکه “امروز در بدنم احساس اضطراب میکنم” در واقع باعث شل شدن آمیگدال میشود. زمانی که ذهن احساس خود را تشخیص دهد، بدن آرام میشود (۲۰۱۰).
ذهن آگاهی با بدن و توجه به جزئیات چیزی که احساس میکنیم، مثلاً از انگشتان پا شروع میشود. سیستم توجه حسی ما دروازه ای به سوی ارتباط غنی تر ذهن و بدن و سلامت یک انسان هماهنگ است.
۲. مدیتیشن
در مدیتیشن سنتی، نقطه کانونی اصلی برای تمرین توجه، دم و بازدم هوا از طریق بینی است. تحقیقات در مورد تنفس این نکته را تائید میکند که هماهنگی با تنفس و توجه به آن، به طور طبیعی تنفس شما را کند میکند.
کند شدن تنفس به بدن کمک میکند تا آرام شود و در نتیجه کمتر مضطرب، افسرده و عصبانی میشود.
مدیتیشن صبح | مدیتیشن هدایت شده ۳ دقیقه ای
هر روز یک جلسه ۵ دقیقه ای را امتحان کنید. قبل از خوردن شام، یا پس از بیدار شدن از خواب، زمانی وجود داشته باشد که مغز خود را مجددا تنظیم کنید.
۳. تکنیکهای آرامش
زمانهایی برای هوشیاری و استرس وجود دارد. با این حال، در بسیاری از مواقع، ما نیازی به احساس هوشیاری بیش از حد نداریم. چگونه به آرامش خود کمک کنیم؟ راههای زیادی وجود دارد.
آرامسازی پیشرونده عضلانی (PMR) یکی از نمونههای آرامسازی درمانی است که برای ایجاد هوش بدنی شناخته شده است. PMR به ما میآموزد که به طور سیستماتیک عضلات را منقبض کرده و سپس رها کنیم و هر بار روی یک گروه عضلانی کار کنیم. این فرآیند با افزایش تمرکز ما بر بدن منجر به کاهش استرس و تنش فیزیکی میشود.
۴. بیوفیدبک
یک تکنیک پیشگام برای ایجاد هوش بدنی بیوفیدبک است . این روش با استفاده از نظارت علمیو فیزیولوژیکی بدن بر روی ایجاد آگاهی از حالات بدن با الکترود کالر میکند. EMG یا الکترومیوگرافی افراد را قادر میسازد تا تغییراتی در وضعیت بدن خود ایجاد کنند (آنکولی، پپر و کوین، ۲۰۱۱).
بیوفیدبک قوی میتواند برخی از اختلالات مانند فشار خون بالا و میگرن را کاهش دهد. یکی از مهمترین مزایای بیوفیدبک، خود هدایتی است که در فرد برمیانگیزد. سردرد، آسم، درد مکرر شکم، درد لگن و اختلالات خواب تنها برخی از بیماریهایی هستند که بیوفیدبک میتواند به آنها کمک کند.
۵. یوگا، تای چی، چیگونگ
این سه تمرین فیزیکی بر روی استفاده از حرکات بدن تمرکز دارند که توجه فرد را به تجربه درونی زمان حال جلب میکند.
سرعت آهسته و پیوسته حرکات به ما کمک میکند تا آرامش داشته باشیم و استرس فیزیکی را کاهش دهیم. همچنین یک حالت ذهنی متمرکز ایجاد میکند که به کمتر شدن احساسات منفی کمک میکند. گزارشی از دانشگاههاروارد به بررسی مزایای این سه تکنیک ادغام ذهن و بدن پرداخته و چگونگی کمک به اضطراب و افسردگی را بررسی کرده است.
نتیجه گیری
ذهن و بدن بزرگترین ابزاری هستند که ما برای رسیدن به سلامتی در اختیار داریم. ضروری است که هوش بدن را یاد بگیریم و از آن به عنوان بخشی از درمان و پیشگیری از بیماریهای جسمیو روانی استفاده کنیم.
تمرینهایی مانند آرامسازی عضلانی، کاهش استرس با ذهنآگاهی، مدیتیشن، ذهنآگاهی، بیوفیدبک و یوگا، تنها چند راه برای تقویت ارتباطات بدن و ذهن هستند.
مطالعات روانشناسی تا کنون شامل تکنیکهای یکپارچه سازی ذهن و بدن بوده است. هرکسی که به دنبال بهبود سلامت جسمی یا روانی خود است، میتواند از این رویکرد جامع ادغام بدن و ذهن سود ببرد.